در مهمانی ها و جمع های دوستانه ،در شبکه های مجازی ، در رسانه های عمومی، در تاکسی ها و حتی در ذهن خودمان غر می زنیم .
از شرایط موجود و رفتارهای دیگران اظهار ناراحتی می کنیم و با چند نچ نچ و احساس خشم از وضعیت زندگیمان، کسانی که مقصر این وضعیت می دانیم را لعنت می کنیم و آن ها را شایسته ی هر سرزنش و توهینی می دانیم .
این رفتار غالب افراد جامعه ماست . خود من هم این بازی را سال ها انجام دادم ،همیشه به دنبال کسی می گشتم تا همه تقصیر ها را به گردن او بیندازم و او را مسبب تمام ناکامی ها و ناراحتی های خود بدانم .
این بازی بود که من از دیگران یاد گرفته بودم و آن را تکرار می کردم و گاهی از انجامش لذت می بردم . اما اکنون از تکرار این بازی خسته شدم ، چرا که این دیدگاه پاسخ نیاز های من را نمی دهد و هیچ کمکی به بهبود وضعیت موجود نکرده .
هر وقت که به کشورهای توسعه یافته سفر می کردم آن ها را با کشور و جامعه خودم مقایسه می کردم از خودم سوال می کردم که چرا ما در این شرایط زندگی نمی کنیم ، چرا ما به یکدیگر که می رسیم لبخند نمی زنیم ، قانون را رعایت نمی کنیم ، چرا ما در شهرهای تمییز و با امنیت زندگی نمی کنیم ؟چرا این مردم با مردم ما و این شهرها با شهرهای ما تا این حد متفاوت هستند ؟
بعد از پرسیدن این سوال ها خواستم که به طور معمول همیشه مسئولین ، دشمنان و دیگران را مقصر کنم .اما دیدم جاهایی در زندگی هست که هیج کسی من را مجبور به انجام رفتاری نمی کند و خودم انتخاب می کنم ، من انتخاب می کنم که از دادن مالیات فرار کنم ، من انتخاب می کنم که پشت فرمان بوق ممتد بزنم و قوانین را رعایت نکنم و من انتخاب می کنم با شهروندان دیگر بد رفتاری کنم .من انتخاب می کنم که با کارمندان خود بد رفتاری کنم ، من انتخاب می کنم ته سیگار خود را روی زمین رها کنم ، و خیلی انتخاب های دیگر ، اینجا نمی توانم هیچ کسی را مقصر کنم و اگر می خواهم شهر و کشوری متفاوت داشته باشم لازم است که رفتار متفاوتی داشته باشم .لازم است رفتار دیگری را انتخاب کنم ، پس تصمیم گرفتم که سهم خودم را به عنوان یک شهروند بردارم . تصمیم گرفتم که به جای تمرکز بر نقش و سهم و مسئولیت شهروندان دیگر بر نقش و سهم خودم تمرکز کنم .
آگاهی از رفتارهای خود
اگر هر شهروند به جای تمرکز بر مسئولیت ها و نقص های دیگری به کارهایی که خودش لازم است انجام بدهد توجه کند می توانیم شاهد تغییر و توسعه کل جامعه باشیم چرا که جامعه تشکیل شده از افراد ، در آن واحد می توانیم به یک جامعه ی توسعه یافته برسیم ، درست است که در آن واحد می توانیم به این توسعه دست پیدا کنیم و از مواهب آن برخوردار باشیم اما پیش از آن هر کدام ما نیاز به یک کار بلند مدت و متعهدانه درونی داریم ، این روشی سخت اما ممکن است .
تغییر و توسعه فردی به منظور تغییر و توسعه جامعه ای که در آن زندگی می کنیم .
این روشی بر پایه مسئولیت پذیری و آگاهی است
این بار قرار نیست منتظر دیگری باشیم ، قرار است این مسئولیت را خودمان برداریم . شرایط موجود نتیجه ی انتخاب های تک تک ماست .تصمیم هر نفر آینده را خلق می کند . اگر شهر تمییزی داریم دلیلیش این است که بیشتر شهروندان تصمیم می گیرند که زباله های خود را در شهر رها نکنند و اگر یکباره همه در همین لحظه تصمیم بگیریم که زباله های خود را در شهر رها کنیم آیا باز هم شهر پاکیزه ای خواهیم داشت ؟
هر لحظه که به رشد و توسعه فردی همت بگماریم جامعه رشد پیدا می کند و یک قدم به سوی جامعه آرمانی حرکت می کنیم .
Good post. I learn something new and challenging on sites I stumbleupon on a daily basis. Its always helpful to read through content from other authors and practice a little something from other web sites.